:)

کلا هر دفعه یه اتفاقی میفته ما نریم دیروز خواهرم مریض شد تب و لرز و اسهال استفراغ و . با نومزدش رفتن بیمارستان حالا امروز میخواد بیاد اینجا قرنطینه ش کنیم ازش مواظبت کنیم . من یجوری از خواهرم میگم انگار شوهر داره خونه شوهرشه D:خونه شوهرش هست درواقع خونه پدرشوهرش چون نامزدن هنوز عروسی نکردن . چون پدرشوهرش اینا خونه دیگشون هستن و خواهرم مام دل نداره نومزشو تنها بذاره یسره اونجاستD: جهت رفع سوءتفاهم شاید کرونا باشه .

سلام علیکم عزاداری هاتون قبول باشه . من که امسال لیاقت نداشتم تو مراسما شرکت کنم :) شماها اگر دلتون شکست برای منم دعا کنید + امشب شام درست کردم . کشک بادمجون . خوب شد ولی به خوبی کشک بادمجونایی ک خونه خاله درست میکردم نشد امروز م اینا اومدن . یسره رو صندلیم نشسته بود مثل جن . منم دیر خوابیدم تا دیروقت خوابیده بودم یه غلت میزدم میدیدم بالا سرمه سرش تو گوشیه :\ موکول شد به پسفردا و خودمو شیوا رو دعوت کردم خونه م قراره لازانیا و یکم هله هوله

امشب مهمونی دعوت شدیم خونه خاله با خانواده مادری خونه خاله اتاقم *_* دلم تنگ شده برا اونجا برا اتاقم باورتون نمیشه دلم پر میکشه برای اون روزا البته بجز ماه آخر :\ شاید زشت باشه مهمونی خانواده پدرم رو نرفتم و مهمونی خانواده مادرم رو میرم :\ خیلی لاغرم این چندروزه سیب زمینی زیاد میخورم :\ نصفه شبی سیب زمینی سرخ میکنم با داداشم میخوریم :| الانم پیش پای شما سیب زمینی خوردم شام امشبم ته چینه نمیشه ازش گذشت .

از مشاورم خبری نیست . این آرامش قبل طوفانه :| همون ای وایی که فردای کنکور بهم گفت معلومه جلسه حضوری چه برخوردی خواهد داشت :| + به این تخمین رتبه ها نمیشه اعتماد کرد . ی عده میگن سختیش مثل ۹۷ و ۹۴ بود ۹۷ بهم میده ۱۰۰ تا ۲۰۰ و ۹۴ بهم میده ۱ تا ۱۰۰ و ۹۸ بهم میده ۲۰۰ تا ۳۰۰ ولی بازم میگم اینا همش الکیه :\ و دلمو خوش نکنم :\

بالاخره همت کردم و کتابامو جمع کردم ۲-۳ تا کارتن اوردم کتابامو ریختم توش حقیقتا دلم خیلی گرفت از اینکه این دوران تموم شد و دیگه کاری با کتابام ندارم من با این کتابا زندگی کردم و شب و روزامو باهاشون سر میکردم سخت بود برام همشو جمع کنم بذارم ی گوشه خاک بخورن البته نمیدونم چرا با اطمینان جمعشون کردم شاید اصلا پشت موندم D: کتابای مدرسه کتاب تستا جزوه های کلاس کلی جزوه دست نوشته خودم و . همشون پر از خاطره ن برام یسری هاشونم ک توشون یادداشت نوشتم و

سلام علیکم . خواهرم اومد و فعلا خوبه . اون کیک شکلاتی هاشم گفتم بیاره دیگه نشد ما بریم امروز ی خبر بد شنیدم . چند روز قبل کنکور مهدیه بهم گفت که فلانی(همکلاسی دبستان و راهنماییم) امسال نمیخواد کنکور بده و ازین حرفا گفتم الکیه بابا اینم حاشیه کنکوره اون امسال کولاک میکنه حالا ببین . حالا این دوست ما باباش افغانستانی هست و امروز متوجه شدم که برای این موضوع کنکور نداد . حالا کنکور ک میتونست بده ولی ی سری رشته ها نمیتونن برن اونم دبیری دوست داشت و

سلام چ زود رسیدیم ب اخرین هفته:) همچنان مشغول جمع بندی کردن اون شبی ک خبردادن تعویق لغوه ازین ک ی روزونصف مهم از 10روز قبل کنکور رو درس نخوندم خواستم برم ستاد مقابله با کرونارو ب توپ ببندم . من از اولش زیاد موافق تعویق نبودم ولی این دوهواعه شدنه اعصابمو بهم ریخت بعدشام سریع برگشتم خونه خاله و تو حموم و موقع خواب گریه هامو کردم و اماده شدم برای فرداش و خداروشکر خودمو منطبق کردم بااینکه برنامم ضیغه هرچی نزدیکتر میشیم استرسم کم میشه

این سردرد کوفتی چرا خوب نمیشه . به گربه جان قشنگم غذا دادم و کلی نوازشش کردم . چقدر دلم براش تنگ شده بود وقتی رفتم دانشگاه واقعا چجوری میتونم نبینمش :( چقدر این صندلی زمخته کاش از صندلی خودم دوتا داشتیم تو فکر یه برنامه ریزی حسابی هستم چشام میسوزه ولی نمیخوام بخوابم . دو روز ب خودم استراحت دادم میخوام فقط پای کامپیوتر باشم شایدم فرداشب(همون امشب) لازانیا یا پیتزا درست کردیم این دو روزه مانکن رو به امید خدا با دخترخاله تموم میکنیم D: بستنی کاکائویی ک

سلام بر شما :) امشب اومدم خونه ک ی فایل رو پرینت بگیرم . دیدم دیشب داداشم و دوستش داشتن کامپیوتر و خرابی هاشو درست میکردن زدن مو حذف کردن انقدررر عصبانی شدم کلی چیز میز داشتم تو تلگرامم و تو اینترنتم ک همه سایتا برا ا فیلتره دیگه پیدا کردم سایفون رو و کارم راه افتاد منتها فایل پی دی افم مطالبش عکس گرفته بود پرینت ک گرفت واضح نبود . نمیدونم چیکار کنم من این فایلو نیاز دارم تا روز کنکور خودمم ک گوشی ندارم باید گوشی خانواده رو ببرم درسا

سلام دوستان خوبین ؟ عیدتونم پساپس مبارک امشب اومدم خونه و صبح برمیگردم یکی دوساعت پیش پست رو نوشتم منتها مودمم کلا به فنا رفته معلوم نیست چه بلایی سرش اومده دیگه وسطاش قطع شد دوباره دارم مینویسم والا چندسال من از این کامپیوتر و مودم مراقبت کردم ی ۲ ماه خرده ای خونه نبودم بابام کلا داغونش کرد رفتD: خداا بازم داریم زمزمه میشنویم درمورد تعویق کنکور کرونا که از بین نمیره ولی میگن ی ماه دیگم بگذره بیفته تو پاییز و تو هوای ازاد برگزار شه ازمون با اینکه

سلام و نور دوباره اومدم خونه میخواستم ی فایل صوتی از کامپیوترم بریزم ب هدفونم گفتم هدفون م ؟؟؟ *ـ* یکی دوهفته پیش هدفون عزیز و خوشگلم :( جای شارژش کلا دراومد از بس زدمش ب شارژ دیگه چندروزی رو بدون هدفون سرکردم و مثل یک عدد گوسفند گیج بودم چون ب جز خاله و دخترخاله تنها رفیقم هدفونم بود و موقع غذاخوردن و وقت استراحتم کمی موزیک گوش میدادم روز مشاوره بعد کلی گشتن یه هدفون چشممو گرفت و مش وابستگی من ب هدفون مخصوصا این دوماهه که از تکنولوژی های تو خونه

سلام بر دوستان وارد مرداد ماه شدیم و مثل برق و باد زمان گذشت و کمتر از ی ماه دیگه کنکور داریم امشب اومدم خونه ک صبح برمیگردم مقرّم ی کار کوچیک داشتم اوضاع تقریبا خوبه تقریبا(نمیخوام روحیه مو تضعیف کنم اینطور میگم ) خیلی عقبم و وقت تنگه و وسواسی خوندنم گرفت و کندشدم ازمون ۱۰ رو هم فقط دروسی ک بستم رو میزنم دیگه شبیه سازهارو فعلا ب تعویق انداختم ولی سنگم از اسمون بباره باید بزنمشون حتی شده روزی ۳ تا یا ۲تا :|بدون وقفه پشت هم البته بگم که ریاضی و

دیشب خیلی یوهویی رفتیم مهمونی :\ نمیخواستم برم دیگه دخترخالم اصرار کرد منم رفتم و یه خانواده دیگه هم بهمون اضافه شدن همیشه فکر میکردم ف ۳-۴ سال ازم کوچیکتره ولی دیشب فهمیدم فقط یکسال ازم کوچیکتره :| چقدر بزرگ شد . تعجب کردم دیدمش . قشنگ استخون ترده چقدرم خوشگل شد @_@ دیگه ماشاءالله دخترای الان یجوری همه دست تو صورتاشون میبرن با قبلشون خیلی تغییر میکنن والا ما که اینکاراو نمیکنیم نمیدونیمD: مخ دخترخاله گرامی رو خوردم از بس که وقتی باهمیم هی درباره

حوصله ام سررفته به مامانم میگم حوصلم سررفته چندجارو برای مهمونی پیشنهاد میده ولی دوست ندارم برم خونه کسی الان که بیشتر فکر میکنم میبینم بجز خونه خودمون موندن تو فضای بسته(خونه کسی) برام سخته :| مگر اینکه کسایی که دوست دارم باشن مهمونی هم که میریم بعدشام هی اشاره میزنم به خانواده که زودتر بریم دوست دارم برم بیرون و راه برم و تو فضای ازاد باشم ترجیحا تنهایی ولی خب الان نمیشه . یعنی تا حالا پیش نیومده یجز کلاس تنهایی برم بیرون به قصد گشتن :| دوست دارم یهو

دوباره برا دخترخالم خواستگار اومده من مامور شدم از زیر زبونش بکشم که نظرش چیه :D من ۱۳.۰۹.۲۰ ۱۲:۱۶ نظرت ؟ شیوا ۱۳.۰۹.۲۰ ۱۲:۱۶ منفی در منفی من ۱۳.۰۹.۲۰ ۱۲:۱۶ ????????????روت باز شده ها من ۱۳.۰۹.۲۰ ۱۲:۱۷ جدی ؟ میدونین دیگه منفی در منفی میشه مثبت D: حالا این بخش چت شوخی بود هنور مشخص نیست چیزی :|

خب خداروشکر ورژن خوابم تغییر کرد رفتم تو خواب ترسناک دیدن D: دقیقا عین این فیلم ترسناک خارجیا حتی بازیگرای خوابمم خارجینD: فیلم ممنوعه دیده شد و یه چندروزیه رفتم سراغ هیولا . اعلام نتیجه کنکور نزدیکه و من نگرانم .یه روزایی مثلا با خودم فکر میکردم رتبم ۱۰۰ و خرده ای شه بعد میگفتم وای نه اصلا فکرشو نکن دورقمی نشی الان دیگه به ۳ رقمی هم راضیم اگر یک هفته فرصت داشتم خیلی وضعم خوب بود . حرفام بهانه نیست چون دروسی که اواخر مرور شد بازدهیش خوب بود و درصدای

اعلام نتیجه کنکور از رگ گردن به ما نزدیک تره -_- من که فکر میکنم تا اخر شهریور رتبه ها میاد . چون هرسال ی هفته زودتر از موعد نتیجه هارو اعلام میکردن دلم نمیخواد وقعا نتایج اعلام شه :\ ولی تهش میگم تا کی ؟ اگه بگن ۱۰ ماه دیگه رتبه ها میاد الان خیالم راحت میشه ولی بازم چندروز قبلش استرس میگیرم . مگه غیر اینه ؟ روز کنکور که سکته نکردم احتمالا روز اومدن رتبه ها سکته کنم D: خدایا به خودت توکل میکنیم و فقط از خودت میخوایم هر چی خیره پیش بیاد قدیما چقدر بد

خداروشکر میکنم بعد این همه امروز فردا کردن امروز درواقع دیروز رژیم رو شروع کردم برای شروع فعلا تردمیل رفتم ۴۰ دقیقه و ۲۰۰ کالری سوزوندم ولی از بس چاق شدم یکم میرفتم پاهام درد میگرفت . قبلا طولانی مدت با سرعت ۶ میرفتم دیگه انقدرر بهم سخت نمیگذشت الان ۳۰ ثانیه هم نمیتونم با این سرعت برم :| نفسم میگیره و پام درد میگیره این لباسی که باهاش ورزش میکنم الان کیپ تنمه عکس دارم از خودم برا ی سال نیمه پیشه این لباس تو تنم زار میزد :| جا داره بگم اللهم نی دی گناهوم

سلام علیکم خوبید الحمدلله ؟ نیاز داشتم ی مدت پست نذارم و پستای وب رو بردارم و گرنه هر روز میخوندمتون شاید خطرناک باشه که مدتیه حس و حال پست گذاشتن ندارم منم خوبم الحمدلله . ی چندوقتیه دلم میخواد بین الطلوعین بیدارباشم وکلا دیگه ۴-۵ صبح بیدارشم وشباهم ۱۰ بخوابم امشب خواستم استارتش رو بزنم و ۱۰ بخوابم ک متاسفانه چون تا ظهر خواب بودم دیگه خوابم نبرد ! هفته قبل رفتیم مشاوره . خیلی اتفاقی هر ۳ هفته داریم میریم :\\ شاید بشه گفت مفیدترین جلسه مون بود و کمی